دیکشنری
داستان آبیدیک
بوق زدن
english
1
general
::
honk
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
بوسنی و هرزگوین
بوسه
بوسه آشتی
بوسه دادن
بوسیدن
بوسیله
بوسیله پلیس
بوش
بوش نگهدارنده
بوغلمه
بوف
بوفالو
بوفور یافت شدن
بوق انتظار
بوق بلند
بوق زدن
بوق کوتاه
بوقت
بوقت و بیوقت
بوقلمون
بوقلمونماده
بوگوتا
بولت های فایبرگلاس
بولد
بولیوی
بوم
بوم زیست
بوم سار
بوم شناختی
بوم شناس
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید